از فراموشکاری تا ترس و نگرانی؛ از کجا بدانیم عادت ها و رفتارهای خاص مان بیماری روحی نیستند؟

از فراموشکاری تا ترس و نگرانی؛ از کجا بدانیم عادت ها و رفتارهای خاص مان بیماری روحی نیستند؟

همه ی ما در زندگی خود با آدم ها عجیبی رو به رو شده ایم. وقتی با کسی مواجه می شویم که روزی صد بار دست هایش را می شوید یا به شکلی بیمارگونه چیزهای به درد نخوری جمع می کند، خود به خود نگران آن شخص می شویم. شاید گاهی این رفتارها خنده دار به نظر برسند اما ممکن است همین رفتارها و عادت های عجیب در حقیقت یک بیماری روحی پنهان باشند که نیاز به درمانی جدی داشته باشند. اما از کجا بفهمیم رفتارهای خاص خودمان یا اطرافیان مان تنها یک عادت عجیب هستند یا یک بیماری جدی؟ در ادامه به ۱۱ مورد از این رفتارها و بیماری ها و راه های تشخیص آن ها از یکدیگر می پردازیم.

۱- ضعف حافظه یا کوری چهره؟

تشخیص بیماری روحی

ضعف حافظه درخصوص به خاطر آوردن چهره ها مسأله ی نادری نیست. گذشته از این، ما در طول زندگی مان با آدم های بسیار زیادی مواجه می شویم و به خاطر نیاوردن بعضی از آن ها کاملا طبیعی است. به علاوه، توانایی شناسایی چهره ها به سن افراد بستگی دارد چون مغز ما به زمان نیاز دارد تا توانایی به خاطر سپردن و شناسایی خصوصیات چهره ی دیگران در آن رشد کند. این توانایی در سنین ۳۰ تا ۳۴ سال به اوج می رسد، بنابراین احتمالا هنوز این توانایی در مغز شما به طور کامل رشد نیافته است.

کوری چهره یا پروسوپگنوزی (Prosopagnosia) نوعی اختلال است که در اثر آن فرد نه تنها قادر نیست چهره ی آشنایانش را به خاطر بیاورد، بلکه مغز او اصلا توانایی شناسایی آن ها را ندارد. افراد مبتلا به این اختلال از روش های دیگری برای شناسایی دیگران استفاده می کنند، مثلا از روی مدل موها، صدا، اکسسوری ها و غیره. با تغییر هر یک از این موارد، فرد مبتلا به کوری چهره دیگر شما را نمی شناسد.

راه تشخیص بیماری: اگر از خصوصیات چهره ی دیگران (مثلا: پسر عینکی) برای توصیف کردن آن ها استفاده نمی کنید، اگر هنگام صحبت با دیگران اسم آن ها را به زبان نمی آورید، یا اگر نقش اول فیلم ها را با هم اشتباه می گیرید، احتمالا دچار کوری چهره هستید.

۲- ناله و شکایت یا خود بیمار انگاری؟

کسانی که دائما ناله و شکایت می کنند هدفی جز جلب توجه دیگران ندارند. به علاوه، آن ها همیشه به دنبال سوء استفاده از دیگران هستند و سعی می کنند بخشی از مشکلات شان را به گردن آن ها بیندازند.

اما افراد خود بیمار انگار همیشه نگران هستند که بیمار شوند و بیش از حد به وضعیت جسمی شان توجه دارند. این افراد ممکن است بدانند که بیماری جدی ای ندارند اما کماکان و مصرانه دنبال نشانه های بیماری در خود هستند.

راه تشخیص بیماری: اگر دوست یا یکی از اعضای خانواده ی شما دائما درباره ی وضعیت سلامتی اش ناله و شکایت می کند، به او پیشنهاد دهید که به یک پزشک مراجعه کند. احتمالا او از این کار طفره می رود (مثلا بهانه می آورد که بیماری اش جدی نیست و نیازی به دکتر رفتن ندارد)، اما افراد مبتلا به خود بیمار انگاری یا هایپوکوندریا (Hypochondria) این پیشنهاد را قبول می کنند. به علاوه، یکی از نشانه های مهم خود بیمار انگاری این است که افراد مبتلا به این اختلال اغلب دست به خود درمانی می زنند (و حتی گاهی از داروهای تخصصی ای استفاده می کنند).

۳- تمیز و مرتب بودن یا اختلال وسواس فکری عملی؟

آدم های تمیز و مرتب اعتقاد دارند هیچ کس بهتر از خودشان نمی تواند خانه شان را تمیز کند. برق انداختن وسایل خانه تبدیل به معنای زندگی در چنین افرادی می شود. این افراد به شدت دقیق و موشکاف هستند و اگر اعضای خانواده خانه را کثیف یا نامرتب کنند واقعا دلخور می شوند.

در اختلال وسواس فکری عملی، عمل تمیز کردن یا انجام کارهای تکراری  راهی برای خلاص شدن از افکار و ایده های وسواس گونه و غیر ارادی است. این وسواس ها می توانند چیزهای ساده ای مثل ترس از آتش گرفتن چیزی یا حتی موارد عجیب تری هم باشند. در یکی از موارد ابتلا به این اختلال، بیمار ترس از آن داشت که یک روز دخترش را اشتباها با یک بسته پست کند.

راه تشخیص بیماری: یکی از مشخصه های اختلال وسواس فکری عملی این است که افراد مبتلا به آن از نظر اطرافیان شان عجیب به نظر می رسند، در حالی که رفتار های این اشخاص از نظر خودشان بی معنی نیست. برای مثال، اگر شخصی ظرف های داخل کابینت را همیشه تمیز می کند، این کار را انجام می دهد تا حشرات در آنجا لانه نکنند اما اگر همان شخص همیشه ظرف ها را با یک نظم و ترتیب خاص، بر اساس رنگ ها، اشکال و غیره درون کابینت می چیند، این مسأله ممکن است از نشانه های اختلال وسواس فکری عملی باشد.

۴- صرفه جویی یا اختلال انبار کردن؟

آدم های حریص دل کندن از داشته هایشان برایشان سخت است، حتی اگر وسایل بی ارزشی باشند. در نتیجه بالکن یا انباری خانه شان را پر از وسایل به درد نخوری می کنند که «ممکن است یک روز به کارشان بیایند».

اختلال انبار کردن بیمارگونه یا سیلوگومنیا (Syllogomania) نوعی بیماری است که در اثر آن فرد مبتلا وسایل غیر ضروری ای را جمع آوری می کند و آن ها را نگه می دارد. این وسایل به قدری زیاد هستند که فرد را از اشتن یک زندگی طبیعی محروم می کنند، مثلا جلوی راه رفت و آمد در خانه را می گیرند یا مانع بسته شدن درهای کمدها و اتاق ها می شوند.

راه تشخیص بیماری: افراد حریص معمولا از وسایلی که جمع می کنند مراقبت می کنند، مثلا آن ها را تعمیر و درون کمد نگهداری می کنند. اما افراد مبتلا به اختلال سیلوگومنیا وسایل شان را روی هم تلنبار می کنند. این افراد به کسی اجازه ی کمک نمی دهند تا با این کار از داشته هایشان «محافظت کنند» حتی اگر آن وسایل شکسته یا غیر قابل تعمیر باشند.

۵- مراقبت افراطی یا سندروم مونچاوزن؟

مراجعه ی افراطی به پزشک برای معاینه ی کودک به هر دلیل جزئی ای احتمالا یکی از نشانه های مراقبت افراطی Hypercare)) است. تشویش والدین می تواند برای کودک آن ها هم خطرناک باشد چون ممکن است فرزندشان بعدها در سنین بالاتر اعتماد به نفس پایینی داشته و فاقد مهارت های مفید برای زندگی باشند.

سندروم مونچاوزن (Munchausen Syndrome) بیشتر درمیان زنان شایع است. افراد مبتلا به این اختلال، نشانه های بیماری را به طور ساختگی در کودک خود یا هر کس دیگری که مسئول مراقبت از آن هستند به وجود می آورند. مادران از این روش برای جلب توجه و محبت دیگران استفاده می کنند.

راه تشخیص بیماری: تشخیص این سندروم بسیار سخت است چون مادرها اعتراف نمی کنند که خودشان به طور ساختگی علائم بیماری را در کودک شان به وجود آوردند. فرزندان چنین مادرانی اغلب به دلیل ابتلا به بیماری های مختلفی در بیمارستان بستری می شوند و عامل بیماری معلوم نمی شود چون نشانه هایی که مادر توضیح می دهد با نتایج آزمایش ها همخوانی ندارد.

۶- حواس پرتی یا گمشدگی مکانی؟

اگر معمولا در شهر خودتان گم می شوید، احتمالا در تفکر فضایی ضعف دارید. افراد زیادی این مشکل را دارند، با این حال، «ضعف در جهت یابی» (Topographical Cretinism) بیشتر در میان زنان شایع است. در اغلب موارد، این ناتوانی یک ویژگی ژنتیکی است.

گمشدگی مکانی (Topographical disorientation) نوعی اختلال عصبی است که در اثر آن فرد مبتلا در شرایط خاصی قادر به جهت یابی نیست.

راه تشخیص بیماری: افراد مبتلا به کمشدگی مکانی نمی توانند جهت مسیرشان را در محیط اطراف خود تشخیص دهند. آن ها علائم راهنما را به خاطر می آورند اما نمی دانند که به کدام جهت باید بروند. در موارد پیشرفته ی این بیماری، فرد مبتلا حتی ممکن است در خانه ی خود هم گم شود. در اغلب موارد، این مشکل در اثر اختلالات مغزی ای مثل سکته یا خونریزی مغزی به وجود می آید.

۷- احساس اشمئزاز یا سندروم مثانه ی خجالتی؟

در اغلب موارد عدم تمایل به استفاده از توالت های عمومی به دلیل احساس اشمئزاز است. در این حالت، ترس از سرایت میکروب ها به میل خالی کردن مثانه غلبه می کند.

سندروم مثانه ی خجالتی یا پاروریسس (Paruresis) به ترس از ادرار کردن در توالت های عمومی اطلاق می شود. وقتی اشخاص دیگری هم در توالت عمومی حضور داشته باشند، افراد مبتلا به این سندروم با تجربه ی حالتی مانند دریافت هشدار، سطح آدرنالین در خون شان بالا می رود که نتیجه ی آن اسپاسم مجرای ادرار است. این مشکل بیشتر در میان مردانی شایع است که قادر نیستند خود را با محیط های مختلف انطباق دهند و همینطور مردانی که در دوران جوانی مشکل برقراری ارتباط با جنس مخالف داشتند.

راه تشخیص بیماری: پاروریسس با احساس خجالت یا چندش متفاوت است چون این بیماری می تواند پیشرفت کند. در مراحل اولیه ی بیماری، استفاده از توالت های عمومی در حضور دیگران برای بیمار دشوار است، و در مراحل پیشرفته ی آن، شخص حتی در خانه هم به سختی ادرار می کند. این فوبیا بسیار شایع است و نزدیک ۲۲۰ میلیون نفر در سراسر دنیا از مشکلات مشابهی رنج می برند.

۸- تغذیه ی سالم یا وسواس سالم خوری؟

کسانی که رژیم غذایی سالمی را در پیش می گیرند، میزان کالری و ارزش غذایی همه ی مواد غذایی را می دانند و می توانند محصولات مختلفی را که براترسی سلامتی مفید هستند با یکدیگر ترکیب و مصرف کنند. به علاوه، آن ها توانایی بسیار زیادی در حفظ تناسب اندام شان دارند.

وسواس سالم خوری یا اورتورکسیا (Orthorexia) نوعی اختلال غذایی است که نشانه ی آن تمایل دیوانه وار به خوردن تنها و تنها غذاهای «سالم» است. افراد مبتلا به این اختلال بیشتر اوقات فراغت شان را صرف فکر کردن درباره ی رژیم های غذایی سالم می کنند و نسبت به سلامت دیگران و منوهای غذایی به شدت کنجکاو هستند.

راه تشخیص بیماری: در اختلال اورتورکسیا، مزه ی غذا و ترجیح شخص در کار انتخاب مواد غذایی جایی ندارد. افراد مبتلا به این اختلال می توانند بد مزه ترین یا بی مزه ترین غذاها را بخورند تنها به خاطر آنکه غذای سالمی هستند. افکار وسواس گونه ی این افراد درباره ی غذا به ترکیب مواد غذایی با یکدیگر محدود نمی شود. این اشخاص حتی هنگام پخت غذا هم مقررات سفت و سختی دارند، مثلا وسایل آشپزی آن ها (قابلمه ها، چاقوها و غیره) همگی باید با محیط زیست سازگار باشند.

۹- حال بد روحی یا افسردگی؟

همه ی ما گاهی احساس غم، تنهایی یا نداشتن اعتماد به نفس را تجربه می کنیم. معمولا این حال بد روحی واکنشی به وقایع زندگی بوده و کاملا گذرا است.

افسردگی یک اختلال روانی جدی است. نشانه های اصلی آن حال بد روحی یا ناتوانی در لذت بردن از زندگی است.

راه تشخیص بیماری: افراد مبتلا به افسردگی توانایی تمرکز کردن را از دست می دهند و سعی می کنند از ارتباط با دوستان و نزدیکان شان خودداری کنند. این افراد روی جنبه های منفی زندگی تمرکز می کنند و از کمبود عزت نفس رنج می برند. به علاوه، افسردگی علائم فیزیکی هم دارد، مثل بی خوابی، احساس درد در قلب و معده و کاهش وزن.

۱۰- ترس یا فوبیا؟

ترس یک مکانیزم تکاملی است که ما برای بقا به آن نیاز داریم. وقتی از چیزی می ترسیم، مجموعه ای از واکنش های شیمیایی در بدن ما رخ می دهد که در اثر  هورمون های آدرنالین، نروپینفرین و تستوسترون وارد خون می شوند. این عناصر هستند که ما را وادار به دویدن، فریاد زدن و بسیاری از دیگری واکنش ها می کنند.

فوبیا یک ترس بیمارگونه ی غیر قابل کنترل است که از فکر یک موقعیت یا چیز ترسناکی ناشی می شود. برخلاف ترس های طبیعی، فوبیا تأثیری منفی بر روان فرد دارد چون می تواند منجر به بروز اختلالات روانی، تیک های عصبی و افسردگی شود.

راه تشخیص بیماری: ترس در موقعیت هایی به وجود می آید که زندگی یا سلامت شخص به خطر می افتد، اما فوبیا دلیل منطقی ندارد، مثل دورافوبیا (Doraphobia) که ترس از دادن و گرفتن هدیه است یا وربوفوبیا Verbophobia)) که ترس از بعضی کلمات خاص است. برخلاف ترس، فوبیا می تواند علائم فیزیکی ناخوشایندی هم داشته باشد، مثل نفس نفس زدن، تعریق و تپش قلب.

۱۱- تشویش بیهوده یا اختلال پارانویا؟

بعضی افراد به راحتی و برای هر مسأله ای نگران می شوند و شخصیت درونی شان به گونه ای است که آن ها را دائما درگیر نگرانی می کند. این افراد نگران قضاوت دیگران درباره ی خودشان هستند و تصور می کنند هرگز آنقدری که باید خوب نیستند. این تشویش بیهوده در مجموع در نتیجه ی عدم اعتماد به نفس، بدگمانی و فکر کردن به اتفاقات بد است.

پارانویا نوعی بیماری روانی است که نشانه ی آن توهم است. این توهمات با واقعیت در تناقض هستند و تنها در تخیل شخص مبتلا وجود دارند. به همین دلیل افراد مبتلا به پارانویا همیشه به دنبال آن هستند که معنای توهمات شان را پیدا کنند درحالی که چنین چیزی بعید است.

راه تشخیص بیماری: در اختلال پارانویا، فرد دست از فعالیت اجتماعی می کشد، مثلا فرد کارش را کنار می گذارد و شروع به گوش دادن به صداهایی می کند که از یک اتاق خالی می شنود. با این حال، اغلب این توهمات بیشتر بر اساس حدس و گمان و احساسات شخص هستند، نه واقعیت.

منبع: brightside
دیجیاتو
بدون نظر

ورود