پیش نمایش اختصاصی دیجیاتو از بازی Frostpunk؛ برف نو، سلام

استودیو 11Bit با عرضه بازی This War of Mine که چندی پیش نیز نسخه فارسی آن به طور رسمی منتشر شد، محبوبیت زیادی بین علاقه مندان به بازی های ویدیویی پیدا کرده و حال باید منتظر تجربه عنوان متفاوت دیگری از سمت این استودیو باشیم. Frostpunk ساخته جدید این استودیو در سال جاری میلادی عرضه خواهد شد و از بسیاری جهات، بزرگ تر و تاثیر گذارتر از This War of Mine به نظر می رسد.

نشانه های زیادی در این بازی  هستند که خبر از در حال ساخت بودن یک اثر ماندگار را می دهند. اثری که ظاهراً بسیاری از المان های This War of Mine را درون خود جا داده و بسیاری دیگر از المان های همین بازی را تا حد زیادی ارتقا داده است.

استودیو 11Bit Studios نسخه پیش نمایش بازی را پیش از عرضه رسمی بازی در اختیار دیجیاتو قرار داده است و هر آن چه در ادامه در رابطه با این بازی می خوانید، بر اساس تجربه این نسخه از بازی به نگارش در آمده است. در ادامه مطلب به این سوال پاسخ خواهیم داد که آیا باید از Frostpunk، همانند This War of Mine انتظار یک بازی تاثیر گذار را داشت یا این بازی به طور کل، خط مشی جدیدی را دنبال خواهد کرد.

بوران مشکلات

در This War of Mine با جامعه ای روبرو بودیم که به علت جنگ و مشکلاتی که این پدیده در پی دارد، در حال فروپاشی و از بین رفتن بود. شما وظیفه داشتید تا سر دسته تیمی کوچک را بر عهده بگیرید که قصد دارند در طول مدت محاصره، از این جنگ جان سالم به در ببرند.

حال این ایده کلی یکبار دیگر در Frostpunk مورد استفاده قرار گرفته است. این بار نیز شرایط سخت، یخ زدگی و بارش برف در سرزمین های تحت فرماندهی شما است و شما به عنوان رییس قبیله وظیفه دارید افرادی را که تحت کنترلتان قرار دارند را با مدیریت درست از سرما نجات بدهید.

المان هایی که در بازی قبلی 11Bit Studios وجود داشتند، این بار با جزییات و دقت بیشتری در Frostpunk شبیه سازی شده اند. در جامعه نسبتاً بزرگی که شما وظیفه کنترل آن را بر عهده دارید، بیشتر با دغدغه هایی روبرو خواهید بود که رعایت نکردنشان، حیات یک جامعه را به خطر می اندازد، نه تنها یک فرد.

در دنیایی که به طور کامل یخ زده، برخورد انسان ها نسبت به زندگی و طبیعت تغییر کرده و آن ها مجبور شده اند تا دید متفاوتی نسبت به زندگی داشته باشند. برای مثال بر اساس نیاز زمانه، فناوری بخار پیشرفت پیدا کرده و انسان ها به صورت کلون های بزرگی در کنار یکدیگر زندگی می کنند.

همان گونه که This War of Mine تلاش می کرد تا سختی جنگ و شرایط زندگی در آن وضعیت را به ما القا کند، طبق قول سازندگان این بازی قرار است تا حس گیر کردن در شرایط جوی دشوار به کاربر با شبیه سازی فوق العاده ای القا شود.

همانطور که احتمالاً از تصاویر بازی متوجه این موضوع شده اید، Frostpunk به مراتب عنوانی فانتزی و خوش رنگ و لعاب تر از This War of Mine محسوب می شود اما با نگاهی به المان های گیم پلی و تصمیماتی که در بازی جلوی روی شما قرار می گیرند، می توان فهمید سازندگان بازی این بار هم پیامی جدی را برای انتقال به مخاطب در ذهن خود پرورش داده اند.

قرار است در سرتاسر Frostpunk شاهد تصمیمات سختی باشیم که بعضی اوقات اتخاذ آن ها تحت هر شرایطی، عواقب سنگینی را به دنبال خواهد داشت. شما برای نجات جامعه خود نیاز دارید گاهی اوقات سنگدل باشید و انصاف و انسانیت را نیز به طور کامل رعایت نکنید.

سیستم تصمیم گیری بازی که شباهت زیادی به نوار تجربه در سری Civilization دارد، شما را مجبور به انتخاب و اعمال سیاست های خاصی می کند که باید عواقب آن را به طور کامل بسنجید.

برای مثال، برای کسب منابع بیشتر و نجات ساکنین از شرایط فعلی، نیاز به فرستادن نیروهای زیادی برای کار کردن دارید. در یکی از انتخاب ها یا باید کودکان را برای انجام کار سخت و جمع آوری منابع به منطقه بیرونی و یخ زده بفرستید یا شیفت های سنگین و 24 ساعته را برای کار کردن اهالی تعین کنید.

این انتخاب های تلخ حتی در جزییات و بخش های کوچک تر خود نیز حس گیر کردن در شرایط بحرانی را به خوبی به شما انتقال خواهند داد. برای مثال، در همین تصمیمی که باید برای کار کردن کودکان بگیرید، حتی اگر کودکان را به بیرون از ساختمان های امن برای جمع آوری نفرستید، هنوز هم آن ها مجبور به کار کردن می شوند و تنها این بار، این کار اجباری در محیط امن تری رخ خواهد داد.

در جامعه تحت کنترل شما، خبری از اعمال حقوق شهروندی و رعایت عدالت به صورت کامل نیست چون زمینی که زیر پای ما قرار دارد، با آن چیزی که برای اعمال عدالت باید باشد، تفاوت های زیادی دارد.

مطابق سایر بازی های استراتژی همزمان (RTS) که اکثراً منابع اصلی حتی در سخت ترین درجات بازی نیز به وفور در سرزمین ها پیدا می شود، در Frostpunk تامین مواد اولیه نیز با مشکلات و چالش های زیادی روبرو خواهید بود.

مطابق بسیاری از بازی های این سبک، شاهد حضور ساختمان هایی نظیر انبار غله و انبار برای جمع آوری منابع در بازی هستیم ولی در این ساختمان ها نیز، تم آخرالزمانی بازی و تصمیم گیری های سخت و حیاتی دخالت داده شده و حتی در انبار غله نیاز به گرفتن تصمیمات سخت و طاقت فرسایی دارید.

برای مثال انتخاب کردن بین این موضوع که قرار است چه غذایی را برای مردم خود فراهم کنید هم ممکن است عواقب سنگینی را به دنبال داشته و موجب مرگ افرادی به صورت ثابت و روزانه شود.

امکان انتخاب بین غذای ناسالم و سالم در انبار غله وجود دارد. غذای سالم که سوپ است، نمی تواند آن طور که باید و شاید مردمتان را سیر کند یا غذای ناسالمی که قابلیت سیر کردن جمعیت بیشتری را دارد، ممکن است مشکلات سلامتی را برای شهروندان شما ایجاد کند.

باید تصمیم بگیرید که بعد از هر انتخابی، با چالشی جدید دست و پنجه نرم کنید، این چالش جدید می تواند تولید و تامین مواد غذایی بیشتر یا در انتخابی دیگر، رسیدگی به وضعیت سلامتی پایگاه و قبیله شما باشد.

Frostpunk به گفته سازندگانش در نشان دادن عواقب هر کاری تمرکز زیادی خواهد داشت. حتی بعد از آن که تصمیم گرفته اید تا سیاست خاصی را بر جامعه خود اعمال کنید، عواقب آن سیاست جدا از آن که بر روند بازی حس شود، با پیام هایی که روی صفحه نمایش ظاهر می شوند، دردناک تر و عمیق تر جلوه می کنند.

برای مثال در صورتی که کودکان را برای کار به بیرون بفرستید، این پیام که کودکان در حال مرگ و زخمی شدن هستند روی صفحه به نمایش در خواهد آمد. در این بین چنین امکانی وجود دارد که سیاست های خود را در قبال استفاده از آن ها تغییر بدهید ولی از آن جا که عواقب سنگین این کار را می دانید، به نوعی به گرفتن تصمیمات سخت و فرستادن دوباره آن ها به کار، مجبور خواهید شد تا فضاسازی زندگی در شرایط سخت، به خوبی برای شما شبیه سازی شود.

ظاهراً بسیاری از تصمیمات بازی قرار نیست تا جوابی دوگانه داشته باشند و تنها برای این حضور دارند که بتوانند حس گیر کردن در شرایط بحرانی و زندگی در این وضعیت را به شما انتقال بدهند.

قصه برف و باران

یکی از ایرادات اساسی و مهمی که به This War of Mine وارد بود، نبود خط داستانی مشخص و شخصیت پردازی درست کاراکترهای اصلی بازی است. قصه بازی نیز با وجود فضاسازی فوق العاده ای که داشت، در به سرانجام رسیدن و تعریف داستان ضعیف عمل می کرد.

هنوز نیز جزییات زیادی در مورد بخش داستانی Frostpunk اعلام نشده ولی امیدواریم که این بار با خط داستانی قدرتمندتری روبرو بوده و شاهد روایت قصه های آبکی نباشیم.

بازی های استراتژی پیش از این بارها ثابت کرده اند که می توانند، محل خوبی برای روایت قصه های هیجان انگیز و نفس گیر باشند و Frostpunk نیز می تواند با فضای اتمسفریک قدرتمندی که دارد، بهره ویژه ای از این بخش ببرد.

فضای جدی بازی می تواند، راه را برای روایت یک قصه تاثیر گذار باز کند. باید دید که آیا سازندگان به استفاده از داستانی کاملاً سیاه روی خواهند آورد یا می توانیم شاهد خط قصه منطقی تر و وجود پیچش های داستانی گوناگونی باشیم.

دیالوگ هایی که در صفحه نمایش حتی بخش توضیحات بازی وجود دارند، نشان از مهارت بالای نویسندگان بازی در انتقال حس و مفهوم شرایط بحرانی داشته و این کلمات در بخش های زیادی نمایان می شوند تا راهی برای فرار از واقعیت و حقیقت تلخ Frostpunk  برای شما وجود نداشته باشد.

همه آلودگی ست این ایام

عنوان Frostpunk به شدت یک بازی با المان های تکنیکی و هنری قوی و نسل هشتمی هست و جدا از آن که حس و حال بازی را به خوبی به شما منتقل خواهد کرد، در زمینه کیفیت بصری نیز موفق ظاهر می شود.

برف و محیط های یخ زده و سرد که ویژگی اصلی این بازی به شمار می روند با کیفیت بسیار بالا و قابل قبولی حتی در نسخه دمو بازی به نمایش گذاشته می شوند. راه رفتن کارگران شما در برف و گیر کردن آن ها در مسیر های برفی، باعث خلق انیمیشن های جذابی شده که به خلق صحنه های تاثیر گذار در بازی کمک فراوانی خواهند کرد.

بازی Frostpunk ویژگی های زیادی دارد که می تواند آن را به عنوانی درجه یک و ماندگار تبدیل کند و جدا از آن که می تواند در بحث فضاسازی و شبیه سازی اتمسفر شرایط سخت خوب عمل کند، توانایی روایت قصه جدی و تاثیرگذاری را نیز داشته و همزمان سر کله زدن با آن، کار لذت بخشی باشد.

استفاده از چنین اتمسفر سنگینی در بازی می تواند به عنوان شمشیر دو لبه نیز عمل کرده و در صورتی که به اندازه کافی شاهد گیم پلی تکرار پذیر و داستانی منطقی نباشیم، به سوهان روح کاربران تبدیل شده و باعث شود بسیاری از همان ابتدا بیخیال تجربه آن شوند.

در هر صورت، Frostpunk هر چه باشد درس خوبی برای سازندگان بازی در کشورهایی که صنعت بازی سازی در آن ها نوپا و جوان تر است خواهد بود. جدا از آن که صبر برای تجربه نسخه نهایی Frostpunk کار سختی است، این بازی را می توان مثال بارزی از روند تبدیل یک استودیو با عناوین کوچک به یک نام بزرگ در صنعت بازی سازی دانست.