داستان زندگی ماهندرا آهیروار ؛ پسری با سر وارونه

پایان غم انگیز برای پسری که با سر وارونه به دنیا آمد

داستان زندگی ماهندرا آهیروار ؛ پسری با سر وارونه

ماهندرا آهیروار ، پسری با سر وارونه ، که داستان او در سرتاسر دنیا نقل اخبار بود ، هشت ماه بعد از جراحی اعجاب انگیزش جان خود را از دست داد.

ماهندرا پسر ۱۳ ساله هندی سری داشت که با زاویه ۱۸۰ درجه از گردنش آویزان بود. او ۸ ماه بعد از انجام جراحی معجزه‌آسایی که سرش را صاف کرد از دنیا رفت.

ماهندرا یک بیماری نادر به نام میوپاتی مادرزادی داشت که باعث ضعف عضلات گردن او می‌شد و به دلیل همین عضلات ضعیف سرش آویزان بود. او صبح بعد از عمل کاملا گردن و سر صافی داشت.

به گفته مادر ۳۶ ساله او که سومیترا نام دارد، ماهندرا بعد از خوردن ناهار، در حال تماشای تلویزیون بود و ناگهان حوالی ساعت ۳ عصر از دنیا رفت.  پزشک جراحی که عمل جراحی او را انجام داد از مرگ ناگهانی ماهندرا بسیار شوکه شد. او می‌گفت تنها می‌تواند یک اتفاق قلبی یا ریوی وحشتناک را دلیل این اتفاق داشت و در چنین مواردی اغلب هیچ علائم زمینه‌ای و قبلی وجود ندارد. به احتمال زیاد، میوپاتی و ضعف عضلات سینه توانسته دفتر زندگی ماهندرا را ببندد.

 

به گفته پزشک ماهندرا، او یکی از شجاع‌ترین کودکانی بود که در هندوستان دیده؛ آن هم وقتی که نواقص و معلولیت بسیار بغرنج و وحشتناکی را تجربه می‌کرد.

ماهندرا تا قبل از جراحی برای غذا خوردن، دستشویی رفتن و لباس پوشیدن نیاز به کمک مادرش داشت. خواهر ۱۱ ساله و ۱۴ ساله او به مدرسه می‌رفتند و برادر بزرگش لالیت که ۱۷ ساله بود به دنبال کار برای امرار معاش بود. به همین دلیل، او روزها تنها در خانه می‌ماند. حتی دوستانش هم به او اهمیت نمی‌دادند و او را نادیده می‌گرفتند. پدر ماهندرا، موکش آهیروار، ۴۲ سال دارد.

مادرش می‌گفت: «ما برای او برنامه‌ها و آرزوهایی زیادی داشتیم. دلمان می‌خواست او را بزرگ کنیم. او دوست داشت یک مغازه باز کند و ما هم می‌خواستیم به او کمک کنیم. حالا دیگر رویاهای او بر باد رفت.»

وی در ادامه گفت: «خانه ما پر از وسایل و لوازم او است. هیچ کس فکرش را نمی‌کرد که چنین روزی هم می‌آید. او حالش خوب بود. حتی می‌گفت “من خیلی حالم خوب است مامان“. صدای او در گوش من مدام می پیچد. آن طور که مرا صدا می‌کرد از یادم نمی‌رود. من همه چیزم را با مرگ او از دست دادم و همه چیز برای من تمام شده است.»

ماهندرا با بیماری نادر و وضعیت عجیبش مدت‌ها تیتر اصلی اخبار جهان بود؛ آن قدر که قلب مادری از لیورپول را به درد آورد و تصمیم گرفت به آنها کمک کند. جولی جونز دو فرزند داشت که با شنیدن داستان ماهندرا سعی کرد ۱۲ هزار پوند برای کمک به او جمع آوری کند تا آن جراحی سخت را انجام دهد.

موکش و سومیترا، پدر و مادر پسرک، به پزشکان مختلفی مراجعه کرده بودند اما کسی نتوانسته بود به آنها کمکی بکند. جولی جونز یکی از پزشکان سابق سازمان سلامت ملی انگلیس بود که با هزینه ای ۱۲،۰۰۰ پوندی که از یک وب سایت جمع آوری کمک های مردمی به دست آمده بود توانست او را معالجه کند.

بعد از اینکه جولی جونز وب سایت کمک های مردمی را راه اندازی کرد، دکتر راجاگوپالان کریشنان، جراح ستون فقرات از بیمارستان آپولو در دهلی نو، هزاران کیلومتر دورتر از روستای ماهندرا آهیروار، توانست این عمل جراحی را در ۱۰ ساعت روی سر و گردن او انجام دهد.

در ماه می چند سال پیش، مستندی در Channel 5 با عنوان مردم خارق‌العاده به روی آنتن رفت که نامش این بود: پسری که وارونه می‌بیند. در این برنامه سفر چشمگیر ماهندرا دنبال شد که تحت عمل جراحی ۱۰ ساعته قرار گرفته تا دیسک‌های گردنش برداشته شود. او با پیوند استخوان از لگن او و یک صفحه فلزی که به گردنش متصل شده بود توانست سر خود را صاف نگه دارد.

پزشک او متخصص در اختلالات شدید نخاعی بود و ۱۵ سال سابقه جراحی‌های این چنین را داشت. او پس از این که دید چطور سر ماهندرا روی گردنش صاف ایستاده است بسیار خوشحال شد.

دکتر کریشنان گفت: «مرگ ماهندرا ربطی به جراحی یا هیچ قصور یا مشکل دیگری از سوی تیم پزشکی ندارد. اگر چنین مشکلی وجود داشت او در اتاق عمل یا در آی سی یو جان خود را از دست می‌داد نه هشت ماه بعد در خانه خودش. او زندگی خیلی کوتاهی داشت و تنها چند ماه توانست دنیا را صاف و مستقیم ببیند. جای او الان پپیش خدا و در آرامش کامل است. ماهندرا زندگی دردناکی داشت. من امیدوارم هر جا که هست از درد رها باشد.

وی در ادامه گفت: از رایج ترین دلایل مرگ در اثر میوپاتی مادرزادی مشکلات قلبی و ریوی است. میوپانی مادرزادی چند نوع است و بسیاری از انواع فرعی آن که امکان تشخیص داده شدن ندارند، مانند بیماری ماهندرا، از نظر امید به زندگی در درجه بالایی هستند.

ماهندرا بعد از عمل جراحی اش بسیار امیدوار شده بود زیرا این شانس را پیدا کرده بود که گردن و سرش صاف شود. او خوشحال بود که می‌توانستند خیابان و آدم‌ها و ماشین‌ها را از نزدیک ببیند. تا قبل از عمل، او همه هدایای خود را همیشه در رختخوابش دریافت می‌کرد. او تمام روز با ماشین‌های اسباب‌ بازی خود سرگرم بود و نسبت به آنها احساس مالکیت و تعلق خاطر می‌کرد.

مادر ماهندرا گفت: «دکتر کریشنان به پسرم یک عمر دوباره داد. او توانست دید جدیدی به دنیا داشته باشد و دنیا را جور جدیدی ببیند. اما در نهایت، این مدت خیلی کوتاه بود. زندگی جدید او ۸ ماه بیشتر طول نکشید.»

منبع: dailymail
بدون نظر

ورود