ثبت بازخورد

لطفا میزان رضایت خود را از دیجیاتو انتخاب کنید.

واقعا راضی‌ام
اصلا راضی نیستم
چطور میتوانیم تجربه بهتری برای شما بسازیم؟

نظر شما با موفقیت ثبت شد.

از اینکه ما را در توسعه بهتر و هدفمند‌تر دیجیاتو همراهی می‌کنید
از شما سپاسگزاریم.

علمی

روایت درد و رنج: از بیماری‌های خودایمنی چه می‌دانیم؟

هنگامی که «مگدلین کوئینترو» چهارده سال داشت، دهانش پر از زخم‌های دردناکی بود که خوردن و آشامیدن را برای او دشوار می‌کرد. پوست او معمولا قرمز و متورم بود به‌طوری که بینی و گونه‌هایش همانند ...

مرضیه فرجی
نوشته شده توسط مرضیه فرجی | ۱۸ مهر ۱۴۰۰ | ۲۱:۰۰

هنگامی که «مگدلین کوئینترو» چهارده سال داشت، دهانش پر از زخم‌های دردناکی بود که خوردن و آشامیدن را برای او دشوار می‌کرد. پوست او معمولا قرمز و متورم بود به‌طوری که بینی و گونه‌هایش همانند گوی‌های آتش بودند. نوک انگشتان او زخم‌های باز دچار می‌شد و این زخم‌ها آنقدر عمیق بودند که انگار انگشتانش در اسید فرو رفته‌اند. تب او مرتب بالا می‌رود، دچار سردرد می‌شود، کاهش وزن چشمگیر دارد و همیشه خسته است.

او یکسال تمام به صورت مرتب توسط پزشکان متعدد معاینه می‌شد تا بالاخره دریافت که به بیماری لوپوس مبتلا است. لوپوس نوعی بیماری خودایمنی مزمن و تهدیدکننده‌ است که باعث درد، التهاب و آسیب به قسمت‌های مختلف بدن می‌شود. پس از آن، دو سال دیگر طول کشید تا روماتولوژیست او – تنها شخصی در جامعه خدمات بهداشتی هند که در Jones ،Okla خدمت می‌کند – داروهایی را در دوزهای مناسب پیدا کند تا بتواند بیماری وی را کنترل کند.

کوئینترو که اکنون 25 ساله است، خود را فردی خوش‌شانس می‌داند. بیماری لوپوس همچنین خواهر کوچکتر او با نام «ایزابل هرناندز» را نیز درگیر کرده و این درحالی است که شدت بیماری در او شدیدتر است. بیماری او با خونریزی مداوم بینی شروع شد. زمانی که بیماری ایزابل تشخیص داده شد، 17 سال سن داشت و در آن زمان درگیر خونریزی شدید ریه بود. او 88 روز را در دستگاه تنفس مصنوعی سپری کرد تا بتواند دوباره راه برود، صحبت کند و غذا بخورد. امروز، در 21 سالگی، کلیه‌های او از کار افتاده‌اند. او هر روز ساعت‌ها را صرف فیلتر کردن خون خود توسط دستگاه دیالیز می‌کند و منتظر پیوند کلیه است.

کوئینترو که کارشناسی ارشد خود را در رشته علوم پزشکی در دانشگاه ایالتی اوکلاهما به پایان رسانده است، می‌گوید: «این موضوع بسیار دلخراش است.» او نگران است که آینده‌ای مشابه آنچه برای خواهرش رخ داده، در انتظارش باشد. او می‌گوید: «اما من همچنین بابت سلامتی کنونی خود خوشحالم و از اثرپذیری داروها رضایت کامل دارم.»

بیماری لوپوس را به دلیل علائمی که با خود به همراه دارد – تب، خستگی، درد مفاصل، بثورات، سردرد، مشکلات حافظه و نارسایی اندام‌ها – اغلب شبیه‌ساز بزرگ می‌نامند. این بیماری، از نظر علائم با سایر بیماری‌های خودایمنی شباهت بسیار دارد. این بیماری نشان می‌دهد که بدن ما چگونه می‌تواند با هدف دفاع از ما، همانند یک سیستم ایمنی سرگردان، به سلول‌های سالم بدن حمله کند.

به‌طور سنتی، درمان بیماری‌های لوپوس و سایر بیماری‌های خودایمنی بر این اساس استوار بود که سیستم ایمنی بدرفتار در بدن را سرکوب کنند. اما این رویکرد، آسیب‌های جانبی نیز به همراه دارد که گاهی اوقات می‌توانند اثرات وحشتناک‌تری نسبت به خود بیماری روی بدن بگذارند. مهم‌ترین این درمان‌ها، استروئیدها هستند. استروئیدها داروهایی هستند که توانایی بی‌نظیری در تضعیف کل سیستم ایمنی بدن دارند اما با این کار، بدن بیماران به شدت در معرض عفونت‌های خطرناک و حتی کشنده قرار می‌گیرد.

نتایج تحقیقات اخیر بر اساس رویکردهای جدیدتر، تغییراتی در نحوه درمان بیماری‌های خودایمنی ایجاد کرده است. سیستم ایمنی، سیستمی است که کل بدن را احاطه کرده. یک شبکه پیچیده از انواع سلول‌ها، اندام‌ها، بافت‌ها و پروتئین‌ها که از طریق طیف گسترده‌ای از پیام‌های شیمیایی با یکدیگر ارتباط برقرار می‌کنند. فناوری‌های مدرن، مانند سنجش ژن‌ها و مهندسی مولکولی، دانشمندان را قادر می‌سازد تا بخش‌های خاصی از این شبکه را مورد هدف قرار دهند و روش‌های جدیدی را برای درمان بیماری خودایمنی به کار بگیرند که از دقت بالاتری برخوردارند. برخی از این درمان‌های جدید که به روش تداخل با آنتی‌بادی‌های خودی عمل می‌کنند، آنتی‌بادی‌های سرکش که سلول‌های سالم را مورد هدف قرار می‌دهند، از بین می‌برد. برخی دیگر، از پیام‌رسان‌های شیمیایی اصلی که در بین سلول‌های ایمنی در حرکت هستند، استفاده می‌کنند.

اما این درمان‌ها برای همه بیماران به خوبی جواب نمی‌دهد. بدن بسیاری از افراد مبتلا به بیماری‌های خودایمنی، به شدت در برابر این نوع از درمان‌ها مقاومت می‌کنند و به همین دلیل است که بسیاری از افراد دارای مشکلات خودایمنی به درمان‌های دیگری، به اصطلاح درمان‌های خارجی رو می‌آورند. دانشمندان فعال در این حوزه، تاکنون با موفقیت‌ها و شکست‌های متعددی روبرو شده‌اند که نیاز به قدردانی از زحمات آن‌هاست. نیمی از سیستم ایمنی بدن – مانند سلول‌های T سیتوتوکسیک و یا قاتل و سلول‌های B که تولیدکننده آنتی‌بادی هستند – برای مبارزه طراحی شده‌اند. نیمی دیگر – عمدتا سلول‌های T تنظیم‌کننده – موظف به برقراری تعادل در بدن هستند. هنگامی که نیمه اول سرکشی می‌کند و نیمه دیگر قادر به کنترل آن نیست، بیماری خودایمنی ایجاد می‌شود. «وی. مایکل هولرز»، روماتولوژیست در دانشکده پزشکی دانشگاه کلرادو می‌گوید: «همه ما پتانسیل ابتلا به بیماری خودایمنی را داریم. زیرا سیستم ایمنی بدن ما با این نوع برقراری تعادل میان نیمه اول دوم به صورت مرتب درگیر است.»

هشدار اولیه

برای چندین دهه، استروئیدهایی مانند پردنیزون و دگزامتازون اصلی‌ترین درمان برای بیماران مبتلا به شرایط خودایمنی بوده است. این داروهای ضدالتهابی قوی، تولید سیتوکین‌ها را در بدن متوقف می‌کند و پیام‌رسان‌های اصلی که ارتش وسیعی از سلول‌های ایمنی را برانگیزند تا با مورد مشکوک مبارزه کنند، به کار می‌اندازد. استروئیدها نه تنها در کاهش علائم و نشانه‌های خودایمنی نقش دارند، بلکه مشکلات دیگری را نیز برای بدن ایجاد می‌کنند. بسیاری از بیماران در طول عمر خود، بارها این دسته از داروها را به صورت خوراکی و یا تزریقی مصرف کرده‌اند. استروئیدها می‌توانند مشکلات زیادی مانند آب مروارید، نوسانات خلقی، افزایش وزن، مشکلات خواب، نازک شدن استخوان‌ها، فشار خون بالا، قند خون بالا و عفونت‌های پایدار را برای شخص بوجود آورند.

مشکل دیگری که ایجاد می‌شود، این است که در حین مصرف استروئید و درگیر شدن با چنین عوارضی، بیماری خودایمنی نیز اثرات منفی خود را در همان زمان روی بدن می‌گذارد. آسیب‌هایی که به بدن وارد می‌شوند، اعضایی مانند لوزالمعده، کلیه‌ها، مفاصل، روده، پوست، فولیکول مو، مغز و نخاع را تحت تاثیر قرار می‌دهند. پس می‌توان نتیجه گرفت که درمان‌هایی مانند استروئیدها ماهیت دفاعی دارند و جدا از عوارض ذکر شده، تلاش به جلوگیری از بدتر شدن شرایط بیمار را دارند.

درحال حاضر فشار زیادی روی پزشکان و دانشمندان وجود دارد تا نیمه متعادل کننده ایمنی در بدن را به نوعی تحریک کنند که بتواند پیش از شدت گرفتن بیماری، به بهبود حال فرد مبتلا کمک کند. محققان امیدوارند با تمرکز بر پیشگیری و یا درمان زود هنگام، اثرات ابتلا به بیماری‌های خودایمنی را کاهش دهند. در این مورد، می‌توان بیماری‌هایی مانند بیماری‌های قلب و عروق را مثال زد که با مصرف داروهای فشار خون و داروهای کاهنده کلسترول، احتمال حملات قلبی و سکته مغزی در آن‌ها کاهش می‌یابد. امروزه چندین آزمایش برای بررسی این ایده در مورد بیماری‌هایی مانند دیابت نوع 1، آرتریت روماتوئید، لوپوس و مولتیپل اسکلروزیس در حال انجام است.

دانشمندان تاکنون به موفقیت‌هایی در این زمینه دست یافته‌اند. در یک مطالعه، 76 نفر با سابقه خانوادگی دیابت نوع 1 که دارای سطح قند خون غیرطبیعی و حداقل دو اتوآنتی‌بادی مرتبط با دیابت بودند، انتخاب شدند. نیمی از شرکت‌کنندگان یک داروی آزمایشی، آنتی‌بادی مونوکلونال به نام teplizumab دریافت کردند که حمله سیستم ایمنی بدن به سلول‌های بتا تولید کننده انسولین در پانکراس را مدیریت می‌کند. نیمی دیگر از افراد دارونما دریافت کردند. بیش از پنج سال بعد، تنها 50 درصد از افرادی که به مدت دو هفته از داروی مذکور استفاده کرده بودند، به این بیماری مبتلا شدند. درحالیکه نرخ ابتلا در میان افراد گروه دوم، 78 درصد بود. محققان تخمین می‌زنند که شروع بیماری در افرادی با سابقه خانوادگی دیابت، پس از مصرف این دارو تا سه سال به تاخیر افتاده است.

«کارلا گرین باوم»، متخصص غدد درون‌ریز و رئیس موسسه TrialNet Pathway که یک شبکه کارآزمایی بالینی است، می‌گوید: «این یک کشف بزرگ است. دیابت بیماری است که هر لحظه از زندگی را تحت تاثیر قرار می‌دهد. پس دیرتر شروع شدن آن به معنای پیشرفت محسوب می‌شود.» با ادامه تحقیقات در این زمینه، دانشمندان امیدوارند بتوانند ابتلا به بیماری را تا جای ممکن به تاخیر بیندازند و یا راه‌هایی برای جلوگیری از ابتلا به آن به صورت دائمی بدست آورند. گرین باوم گمان می‌کند که این ایده می‌تواند برای سایر بیماری‌ها نیز مورد استفاده قرار گیرد. وی ادامه داد: «این اکتشافات می‌توانند الگویی برای سایر بیماری‌های خودایمنی باشند که مدت‌هاست در تلاش هستیم تا راهی برای مداوای آن‌ها پیدا کنیم.»

مولتیپل اسکلورزیس (MS) یکی دیگر از پارامترها در ابتلا به بیماری خودایمنی است که تشخیص زود هنگام آن بسیار اهمیت دارد. این پارامتر بر سیستم عصبی مرکزی تاثیر می‌گذارد و یک نشانه با خود به همراه دارد. یک ضایعه سفید رنگ، نقاطی در مغز و نخاع را می‌پوشاند و سبب قطع ارتباط محافظ‌های عصبی از رشته‌های اعصاب می‌شود. طی دهه گذشته، محققان این ناهنجاری را در میان صدها نفر که به صورت بدون علائم به MS مبتلا هستند، مشاهده کرده‌اند. این افراد تنها پس از انجام اسکن مغز متوجه شرایط خود شده‌اند. «دیوید هافلر»، متخصص مغز و اعصاب در دانشکده پزشکی Yale، متعقد است که این نشانه – معروف به سندروم جداشده از نظر بیولوژیکی (RIS) – می‌تواند اولین مرحله شناخته شده در ابتلا به MS باشد. او و همکارانش، در یک پروژه مشترک که با تیم تحقیقاتی موسسه بیوتکنولوژی Genentech داشته‌اند، برای درمان RIS دارویی را پیشنهاد کرده‎‌اند که در مراحل ثانویه ابتلا به بیماری MS تجویز می‌شود. هافلر علاقه‌مند است علائم بیولوژیکی دیگری را پیدا کند که خبر از ظهور ضایعه سفید رنگ در نخاع می‌دهند. او می‌گوید: «این علائم می‌تواند گامی نخست در شناسایی بیماری خودایمنی در مراحل اولیه باشد، به‌طوری که درگیری بیمار با مراحل درمانی را به حداقل برساند.»

به دنبال هدف

داروهایی مانند آنتی‌بادی‌های مونوکلونال این مزیت مهم را دارند که بتوانیم به کمک آن‌ها به دنبال عناصری خاص از سیستم ایمنی بدن باشیم که تضعیف می‌شوند و یا از حالت تعادل خود خارج می‌شوند و در نهایت سبب ابتلا به بیماری خودایمنی می‌شوند. اما مطالعه این دسته از داروها با مشکلات زیادی همراه است. اگرچه با ظهور چنین داروهایی، گزینه‌های درمانی برای بیماران افزایش یافته است، اما در برخی موارد دانشمندان شاهد نتایج عکس نیز بوده‌اند. نتایج عکس بدست آمده تنها سبب وخیم‌تر شدن حال بیماران گشته است. به نظر می‌رسد ایجاد هماهنگی و تعادل در سیستم ایمنی بدن کار بسیار دشواری است.

روش‌های دیگری نیز برای درمان وجود دارند. به عنوان مثال، یک سایتوکاین بسیار قوی بر پارامتر نکروز تومور یا TNF تمرکز می‌کند. این بخش از مغز پس از ابتلا به بیماری خودایمنی دچار مشکل می‌شود و امواج التهابی مضر را به مغز بازگشت می‌دهد. داروهای آنتی‌ بادی مونوکلونال که عملکرد آن را مسدود می‌کنند، به صورت گسترده‌ای در درمان آرتریت روماتوئید، بیماری التهابی روده و پسوزیاریس استفاده می‌شوند. با این حال، آزمایشات بالینی در بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس نشان داد که مهارکننده‌های TNF درواقع تنها بیماری خودایمنی را در بدن شدت می‌دهند. هافلر می‌گوید: «این مسئله یکی از نگرانی‌های بزرگ ما در مقابل بیماری خودایمنی است.» علاوه بر این، نشان داده شده است که درمان‌های هدفمند که تلاش دارند تا بیماری خودایمنی را در بدن سرکوب کنند، باعث ابتلا به همین بیماری در مغز می‌شوند.

تنها داروی جدید که در درمان لوپوس به صورت هدفمند مورد تائید قرار گرفته، belimumab است. این ماده سیتوکینی به نام تحریک کننده لنفوسیت B یا BLyS را مسدود می‌کند. لنفوسیت B، سلول‌ها B را فعال نگه می‌دارد و باعث افزایش واکنش خودایمنی در بدن می‌شود. به گفته «جودیت جیمز»، روماتولوژیست در بنیاد تحقیقات پزشکی اوکلاهما، اگرچه این دارو به درمان بسیاری از بیماران کمک کرده است اما تعداد قابل توجهی از آن‌ها هیچ تاثیری از دارو نپذیرفته‌اند و این نشان می‌دهد که مکانیسم‌های مختلف مولکولی می‌توانند در افراد مختلف به صورت‌های متفاوتی نقش بازی کنند.

خوشبختانه، پیشرفت‌های تکنولوژی محققان را قادر می‌سازد تا تفاوت‌ها – میان بیماران و بین بیماری‌ها – را در سطح ژنتیکی مطالعه کنند و الگوهایی را بدست آورند که قادر هستند شکست‌های گذشته را توضیح دهند. به عنوان مثال، دانشمندان در تلاش برای درمان آلوپسی آرئاتا – یک حمله خودایمنی به فولیکول‌های مو که باعث ریزش توده‌های زیادی از مو می‌شود – داروهایی را از بیماری‌های ظاهرا مرتبط با پسوریازیس و درماتیت آتوپیک جایگزین کرده‌اند. متاسفانه هیچکدام از این دسته داروها اثرگذار نبوده‌اند. وقتی «آنجلا کریستیانو»، متخصص ژنتیک در دانشگاه کلمبیا که خود نیز دچار ریزش مو شده است، مطالعه‌ای را بر پایه ژنتیک این دسته اختلال به پایان رساند، به نکته مهمی پی برد. او می‌گوید: «این بیماری را می‌توان در پایه ژنتیکی بررسی کرد و همانند یک نقشه به آن نگاه کرد. دلیل شکست داروهای مذکور روشن است. این بیماری‌ها هیچ پایه ژنتیکی مشترکی ندارند.» او دریافت که این بیماری، بیشتر با بیماری روماتوئید، بیماری سلیاک و دیابت نوع 1 مشترک است تا با بیماری‌های پوستی. کریستیانو می‌گوید: «من عقیده دارم که این یک مثال عالی برای درک این موضوع است که چگونه ژنتیک می‌تواند باورهای ما را تغییر دهد.»

یکی از ژن‌هایی که او شناسایی کرد، ULBP3 است. این ژن به عنوان سیگنالی عمل می‌کند که سلول‌های آسیب دیده ناشی از حملات سلول‌های قاتل T را دفع می‌کند. به‌طور معمول، این ژن فقط زمانی فعال می‌شود که یک سلول سرطانی، عفونی و یا در حال مرگ باشد. اما در فولیکول‌های مبتلا به آلوپسی، ژن در وضعیت آماده قرار می‌گیرد و این یعنی مرگ سلول‌ها به صورت پیوسته در حال رخ دادن است. این سیگنال نوعی سیتوکین به نام Janus kinase یا JAK است. کریستیانو نشان داد که گروهی از داروها، که به عنوان مهارکننده‌های JAK استفاده می‌شوند، می‌توانند حمله سلول‌های T قاتل به فولیکول‌های مو را خنثی کنند. طی چندین ماه پس از شروع درمان، سر بیمارانی که پیش از این طاس بود، پر مو شده بود. هنگامی که کریستیانو در اوایل کارش به آلوپسی مبتلا شد، هیچکس نمیتوانست به او بگوید که شرایطش بهتر می‌شود و یا بدتر. تنها درمان برای او تزریق آستروئیدها به پوست سرش بود. اکنون کار او منجر به آزمایشات پیشرفته متعدد در زمینه مهار کننده‌های JAK شده است.

پنج نوع مهار کننده JAK در حال حاضر برای سایر بیماری‌های خودایمنی و التهابی تائید شده است. تعداد بسیار زیاد دیگری نیز در مرحله بررسی هستند. با این وجود، نمی‌توان پیشرفت‌ها را تضمینی در درمان دانست و حتی جدیدترین درمان‌های هدفمند می‌توانند اثرات سوء داشته باشند. به عنوان مثال در فوریه سال گذشته، سازمان غذا و داروی ایالات متحده در مورد افزایش خطر ابتلا به مشکلات قلبی و سرطان مرتبط با استفاده از مهار کننده JAK برای درمان آرتریت روماتوئید هشدار داد.

«ایمی پین»، متخصص پوست در دانشگاه پنسیلوانیا، که در حال توسعه ژن درمانی برای یک بیماری پوستی خودایمنی نادر است، می‌گوید: «این واقعیت در مورد درمان بیماری‌های خودایمنی وجود دارد که ممکن است برای ارگان‌های دیگری در بدن مشکل‌ساز باشند. بنابراین عقیده دارم که همیشه باید بدترین حالت را در نظر گرفت.» پمفیگوس ولگاریس، نوعی بیماری است که افراد مبتلا به آن دارای آنتی بادی‌هایی هستند که به پروتئینی به نام desmoglein-3 (DSG3) حمله می‌کند. این پروتئین وظیفه دارد بافت یکدستی به پوست بدهد. هنگامی که این پروتئین از بین می‌رود، تاول‌های دردناکی روی پوست ظاهر می‌شوند. شدت این تاول‌ها به حدی است که بیماران به ناچار به مراکز سوختگی مراجعه می‌کنند تا عفونت‌های کشنده‌ای که با آن درگیر شده‌اند را، درمان کنند.

پین یک درمان هدفمند را که روی موش آزمایش شده است، ابداع کرد. در این آزمایش می‌توان جمعیت خاصی از سلول‌های B تولید کننده این اتوانتی بادی را از بین برد. این درحالی است که سایر سلول‌های نوع B دست نخورده باقی می‌مانند. سیستم ایمنی بدن دارای میلیاردها سلول B است که در انواع مختلفی دسته‌بندی می‌شوند. اکثریت قریب به اتفاق آن‌ها، آنتی بادی‌های لازم برای مبارزه با ویروس‌ها و باکتری‌های مضر را تولید می‌کنند. خوشبختانه، یافتن سلول‌های ضد DSG3 آسان است زیرا دارای علائم بسیار متمایزی نسبت به سایرین هستند – اساسا نسخه‌ای از آنتی‌ بادی‌های ضد DSG3 به آن‌ها چسبیده است – Payne می‌گوید: «از جهاتی، این سلول‌های B جنایتکاران وحشتناکی هستند زیرا، آن‌ها قبل از حمله بخش خاصی از بدن اعلام می‌کنند که هدفشان چیست.»

برای خلاص شدن از شر این سلول‌های ایجاد کننده بیماری، پین از تکنیکی استفاده کرد که توسط همکارش «مایکل میلون» اختراع شده است. این روش قادر است تا سلول‌های B بدخیم را در برخی نمونه‌های سرطان خون از بین ببرد. این استراتژی که سلول درمانی، CAR T نامیده می‌شود، از سلول‌های T قاتل استفاده می‌کند که دارای نوعی علامت هستند و به عنوان گیرنده آنتی‌ژن کایمریک (CAR) شناخته می‌شوند. این گیرنده آنتی‌ژن، سلول‌های T را در یک ماموریت جستجو و نابود می‌کند. در تطبیق تکنیک فوق با روش‌های درمان بیماری‌های خودایمنی، سلول‌های T  قادر هستند تا قاتلان سلول را مستقیما به سمت اتوآنتی‌بادی‌های ضد DSG3 هدایت کنند.

هنگامی که محققان این روش را روی یک موش آزمایشگاهی امتحان کردند، شاهد بودند که تاول‌ها از بین رفتند. Payne یک شرکت نوپای بیوتکنولوژی تاسیس کرد تا درمان را به مرحله آزمایشات بالینی برساند. در حال حاضر این آزمایشات به منظور تائید نهایی این روش درمانی در حال انجام است. او تصور می‌کند که درمان از سلول‌های زنده‌ای تشکیل شده است که می‌توانند هدف خود را تکثیر کرده و آن را ذخیره کنند. بنابراین دوره درمان بسیار طولانی است. او می‌گوید: «رویای من درمان دقیق بیماری و به پایان رسیدن آن در میان افراد است.»

محققان دیگر، در حال استفاده از تکنیک‌های مشابهی هستند تا بتوانند تعادل را میان نیمه‌های مذکور سیستم ایمنی بدن برقرار سازند. آن‌ها سعی دارند تا به جای تحریک سلول‌های T کشنده، سلول‎‌هایی را تقویت کنند که می‌توانند سیستم ایمنی بدن را تقویت کنند. این دسته از آزمایشات هنوز در مراحل اولیه است. اما نتایج بررسی بیماری‌های کولیت اولسروز، مولتیپل اسکلروزیس و آرتریت روماتوئید روی حیوانات نتایج امیدوارکننده‌ای به همراه داشته است.

فراتر از داروها

اگرچه علم داروسازی، وظیفه سنگینی در تولید سلاح‌های ما در برابر انواع بیماری‌ها را به عهده دارد اما، برخی از جذاب‌ترین افزودنی‌ها قادر هستند تا روش‌های جایگزین برای بازگرداندن تعادل را به سیستم ایمنی بدن ارائه دهند.

بسیاری از عملکردهای اصلی در بدن ما – ضربان قلب، فشار خون، هضم، تعداد تنفس و برانگیختگی جنسی – توسط دو نیروی متضاد در بدن کنترل می‌شوند. سیستم عصبی سمپاتیک واکنش پر انرژی، مبارزه یا فرار، را آغاز می‌کند و این درحالی است که سیستم عصبی پاراسمپاتیک این دسته از فعالیت‌ها را متوقف می‌کند و بدن را در حالت استراحت و آرامش قرار می‌دهد. توانایی ما در انتقال از یک حالت به حالت دیگر، تا حد بسیار زیادی به عصبی با نام واگ وابسته است. واگ مجموعه بیش از صدهزار رشته عصبی است که از ساقه مغز تا دیافراگم کشیده شده‌اند و پیش از می‌توانند بر ارگان‌هایی مانند قلب، روده و سایر اندام‌ها تاثیر بگذارند. برخی تحقیقات نشان می‌دهد که این بخش تاثیرگذار از آناتومی، پیش از آنکه فرد به بیماری‌های خودایمنی مبتلا شود، دچار نقص می‌شود. «کوین تریسی»، جراح مغز و اعصاب در موسسه تحقیقات پزشکی Feinstein، مستقر در Manhasset نیویورک می‌گوید: «این رخداد همانند ترمز بریدن در یک سراشیبی است!»

تریسی نشان داده است که تحریک عصب واگ با شوک‌های ضعیف الکتریکی می‌تواند سیستم عصبی را دچار آشوب کند و در واقع این کار به برانگیختگی سلول‌های ایمنی بیش فعال کمک می‌کند. او و سایر محققین، نحوه حرکت سیگنال‌های یک وسیله الکتریکی کوچک کاشته شده در گردن را از طریق عصب واگ تا طحال – جایی که تولید TNF و سایر مولکول‌های التهابی را متوقف می‌کند – ردیابی کرده‌اند. آزمایشات بالینی اولیه نشان می‌دهد که یک ضربه کوچک به عصب واگ می‌تواند شدت روماتیسم مفصلی و بیماری کرون را کاهش دهد. این درحالی اتفاق می‌افتد که تحریک می‌تواند از طریق یک وسیله تهاجمی صورت بگیرد که شاخه‌ای از واگ را در نزدیکی گوش تحریک می‌کند. شرکتی که تریسی به تازگی تاسیس کرده است، آزمایشی کنترل شده را روی محرک‌های قابل کاشت انجام داده است. (محرک‌های مشابه عصب واگ قبلا توسط FDA برای درمان صرع و افسردگی تائید شده است.)

روش غیرمتعارف دیگری نیز وجود دارد که عدم تعادل سیستم ایمنی بدن را با مداخله‌ای دیگر اصلاح می‌کند: پیوند مدفوع. ایده انتقال ترشحات مدفوع از فردی به فرد دیگر، در طب باستان چین ابداع شد که در ابتدا از آن برای درمان مسمویت غذایی شدید و اسهال استفاده می‌کردند. در دوران پزشکی مدرن، پیوند مدفوع به عنوان یک درمان پذیرفته شده برای عفونت خطرناک روده که توسط Clostridium difficile و یا C. diff ایجاد می‌شود، شناخته می‌شود.

چندین سال پیش، «جسیکا آلگریتی» متخصص گوارش و سایر محققان متوجه شدند که در بیماران مبتلا به C. diff، پیوند مدفوع نه تنها عفونت را برطرف می‌کند، بلکه به درمان همزمان بیماری التهابی روده (IBD) نیز کمک می‌کند. ناراحتی گوارشی شدید IBD ناشی از التهاب روده است و برخی از دانشمندان گمان می‌کنند واکنش خودایمنی در این مسئله دخیل است. اما هنوز هیچ آزمایشی نتوانسته این ادعا را ثابت و یا رد کند. آلگریتی، مدیر برنامه پیوند میکروبیوتای مدفوع در بیمارستان Brigham و زنان در Boston در این باره می‌گوید: «هرچند که هنوز هیچ آزمایشی صحت آن را ثابت نکرده است، اما نتایج آزمایشات ما را شگفت‌زده کرده است.» به علاوه، این یک یافته منطقی است. تفاوت‌های بسیاری در میکروارگانیسم‌های روده – معروف به میکروبیوم – میان افراد سالم و مبتلایان به کولیت اولسروز وجود دارد – یک زیرگروه IBD که به نظر می‌رسد نوعی بیماری خودایمنی است. این تغییرات به احتمال زیاد ناشی از حالت نامتعادلی است که در آن میکروب‌های پیش التهابی بر میکروب‌های ضدالتهابی غلبه می‌کنند.

دانشمندان تاکنون چهار آزمایش بالینی را به صورت تصادفی در زمینه پیوند مدفوع انجام داده‌اند. در مجموع، تقریبا یک سوم بیماران بهبود یافته‌اند – نتیجه مشابه با حالت استفاده از داروهای سرکوب‌ کننده سیستم ایمنی بدن. مطالعات بیشتر و آزمایشات بالینی برای آرتریت روماتوئید، لوپوس، مولتیپل اسکلروزیس و آلوپسی آرئاتا در حال انجام است.

خارج از جریان اصلی

پیوند مدفوع در هیچ شرایطی مورد تائید سازمان غذا و داروی آمریکا نیست. بنابراین انتظار نداشته باشید که آن‌ها به زودی از آن به عنوان درمان بیماری خودایمنی رونمایی کنند. آلگریتی می‌گوید: «مسیر درست است اما سرعت ما در پیشروی در این مسیر کم است. من فکر می‌کنم که چون این یک روش طبیعی است، برخی آن را در مقایسه با داروهای شیمیایی بی‌ارزش می‌دانند اما در حقیقت اینطور نیست. ما تازه در حال پی بردن به پیامدهای طولانی مدت انواع مختلف درمان‌ها هستیم و من فکر می‌کنم بهتر است که همه آن‌ها را بدون جبهه‌گیری خاصی مورد مطالعه قرار دهیم.»

با این‌حال، بسیاری از افراد مبتلا به بیماری‌های خودایمنی که از عدم دریافت درمان‌های متداول ناامید شده‌اند و همچنین پزشکانی که قادر نیستند درمان مناسبی را تجویز کنند، مایل‌اند تا با استفاده از روش‌های داخلی و خارجی علائم بیماری خودایمنی را تا حد ممکن کاهش دهند. به عنوان مثال، «جو پرسون» 37 ساله ساکن واشنگتن است که مبتلا به لوپوس است. وقتی در سال آخر تحصیل در دانشگاه بیماری او تشخیص داده شد، او تصمیم گرفت تا مطالعه گسترده‌ای در زمینه انواع درمان‌ها و داروهای موجود داشته باشد. او در اولین تلاش‌های خود به سراغ یک روماتولوژیست رفت و خواستار استفاده از داروی ضد مالاریا یا هیدروکسی کلروکین شد که به کاهش علائم لوپوس کمک می‌کند.

15 سال بعد مشخص شد که اقدامات اولیه برای جلوگیری از پیشرفت بیماری در بدن وی موثر بوده است. اگرچه او از این روند خسته و ناامید است، اما پیشرفت بیماری نرخ کمتری داشته است. پرسون می‌گوید: «چیزی که از روماتولوژیست شنیدم این بود که به خانه بروید، منتظر بمانید تا ما دارویی با تاثیرگذاری فوق‌العاده را کشف کنیم. متاسفانه نشستن و انجام ندادن هیچ کاری، خلاف غریزه من در مسئله بقا است. من تمایل دارم تا جای ممکن همه گزینه‌ها را امتحان کنم.» وی پس از تغییر رژیم غذایی خود به حالت گیاهخواری، اندکی بهبود یافت. اما مجددا با بروز حساسیت نسبت به سیزیجات خام، بیماری او مجددا شدت گرفت. او یک تخت از جنس برنز در زیر زمین خانه خود نصب کرده و نظریه‌های مختلف را آزمایش می‌کند. به عنوان مثال، از طول‌ موج‌های مختلف برای تشخیص علائم بیماری لوپوس استفاده می‌کند. هرچند او تاکنون به نتایج امیدوارکننده و مثبتی دست نیافته است، اما دست از تلاش برنمی‌دارد.

از سویی دیگر، برخی از دانشمندان آماده به بررسی روش‌های جایگزین هستند. تریسی می‌گوید: «استراتژی‌هایی مانند طب سوزنی می‌توانند از نظر تئوری با فعال کردن شاخه‌هاص خاصی از سیستم عصبی، استرس و التهاب را در بدن کاهش دهند. اگرچه او می‌افزاید که چنین رویکردهایی گاهی اوقات شرایط را حاد می‌کنند، اما هنوز می‌توان به آن به عنوان یک روش جایگزین نگاه کرد.» همچنین آلگریتی توصیه می‌کند از غذاهای غنی از فیبر استفاده کنید و رژیم گیاهی مناسب داشته باشید تا میکروبیوم در روده تحریک شود. علاوه بر این‌ها، جیمز به مردم توصیه می‌کند که سیگار کشیدن را ترک کنند و برنامه خواب منظم داشته باشند.

برای مگدلین کوئینترو و خواهرش، زندگی براساس بیماری‌هایی که با آن درگیر هستند، پیش می‌رود. خواهرش در حال حاضر 19 دارو برای کنترل علائم لوپوس مصرف می‌کند. کوئینترو نیز در چند سال گذشته به صورت مداوم دارو مصرف می‌کرده و تحت نظر James در بنیاد پزشکی اوکلاهما، مورد بررسی و آزمایش‌های متعدد قرار گرفته است. او به یاد می‌آورد که چگونه عمه بزرگش که بیماری لوپوس داشت، سال‌های آخر عمر خود را روی ویلچر گذراند درحالیکه استخوان‌هایش در اثر استفاده از استروئیدها آسیب دیده بود. او می‌گوید: «در آن زمان درمان‌ها تا به اندازه امروز پیشرفته نبود.» کوئینترو در تلاش برای ورود به دانشکده پزشکی است و مصمم است که با رسیدن به موفقیت‌هایی در زمینه درمان بیماری‌های خودایمنی، خانواده خود و دیگر افراد را از این بیماری خلاص کند.

دیدگاه‌ها و نظرات خود را بنویسید
مطالب پیشنهادی