ثبت بازخورد

لطفا میزان رضایت خود را از دیجیاتو انتخاب کنید.

واقعا راضی‌ام
اصلا راضی نیستم
چطور میتوانیم تجربه بهتری برای شما بسازیم؟

نظر شما با موفقیت ثبت شد.

از اینکه ما را در توسعه بهتر و هدفمند‌تر دیجیاتو همراهی می‌کنید
از شما سپاسگزاریم.

استرس و افزایش سن
علمی

آیا واکنش ما به اضطراب با افزایش سن بهتر می‌شود؟

خبر خوب اینکه واکنش ما به وقایع اضطراب‌آور با مسن‌ترشدن بهبود می‌یابد؛ اما زندگی در شرایط نامعین همچنان عواقب جدی خود را دارد.

رضا زارع‌پور
نوشته شده توسط رضا زارع‌پور | ۷ بهمن ۱۴۰۱ | ۱۸:۳۰

هیچ‌کس با اضطراب غریبه نیست. دهه‌ها پژوهش نشان داده‌اند که وقایع بزرگ در زندگی مانند مرگ همسر یا شروع یک شغل جدید، می‌توانند انرژی و توجه زیادی از ما بگیرند. اما اخیراً، دانشمندان در فهم تأثیر عوامل اضطراب‌آور کوچک و روزانه در حال‌وهوا و تجربه ما پیشرفت‌هایی کرده‌اند.

«دیوید آلمیدا» (David Almeida)، روانشناس تکوینی و استاد توسعه انسانی و مطالعات خانواده در دانشگاه ایالتی پنسیلوانیا، از سال ۱۹۹۵ عوامل اضطراب‌آور روزانه در زندگی یک گروه با بیش از ۳٬۰۰۰ فرد بالغ را دنبال کرده است. آلمیدا با نشریه Mind Matters درباره تعدادی از مزایای مسن‌شدن که کشف کرده و اینکه وقایع جهانی و ملی تا چه حد می‌توانند به ما ضربه بزنند، صحبت کرده است.

شما برای دو دهه تجربیات روزانه مردم را دنبال می‌کردید. این کار دیدگاه شما را به‌عنوان یک روانشناس چگونه تغییر داد؟

کار من به‌دنبال تعیین مشخصات یک روز در زندگی یک فرد است. من به‌دنبال این هستم که مردم چگونه از زمان خود استفاده می‌کنند، چطور عوامل اضطراب‌آور و وقایع مثبت را تجربه می‌کنند و علائم فیزیکی آن‌ها چیست. من چگونگی تغییر روزانه این‌ها را رسم می‌کنم؛ جریان و فرازونشیب‌های تجربه‌های روزانه را. پس با اینکه من یک روانشناس هستم، واحد تحلیل من یک روز است، نه یک فرد.

هرچه بیشتر در این کار پیش می‌روم، بیشتر دیده‌ام که مردم درواقع روزبه‌روز تغییر می‌کنند. هویت ما فقط این نیست که براساس میانگین تجربیات خود چه کسی هستیم، بلکه هویت ما می‌تواند در گستره‌ای از رفتارهای ما باشد.

نقش اجتماعی افراد و میزان استرس
نقش اجتماعی افراد می‌تواند یکی از دلایل تفاوت سطح اضطراب باشد. افراد جوان‌تر معمولاً نقش‌های بیشتر و متعارض دارند که می‌تواند به افزایش عوامل اضطراب‌آور منجر شود.

عوامل استرس‌زای روزانه را چگونه دنبال می‌کنید؟

ما در پایان هر روز از افراد می‌خواهیم که تعدادی از سؤالات ساختاریافته را پاسخ دهند. ما ابتدا از تماس تلفنی استفاده می‌کردیم، اما حالا روش‌های مبتنی بر وب داریم. از آن‌ها می‌پرسیم که زمان خود را چگونه سپری کردند، چه حال‌وهوایی دارند و علائم فیزیکی‌شان چیست، با چه افرادی تعامل داشتند و سؤالات زیادی درباره نوع عوامل استرس‌زایی که در آن روز تجربه کردند، می‌پرسیم.

برای برخی از مطالعات، نمونه‌ای از بزاق دهان را نیز جمع می‌کنیم که ما را قادر می‌سازد مقدار هورمون‌های استرس درون بدن را تعیین کنیم.

ما با این روش با گروه بزرگی از افراد کار کرده‌ایم. من می‌خواهم از مشارکت‌کنندگان خوب آزمایش‌های روزانه مطالعه ملی که بخشی از یک بررسی مقیاس بزرگ به نام زندگی معمولی در ایالات متحده است، تشکر کنم که در ۲۰ سال گذشته زندگی خود را با من در میان گذاشتند. دنبال‌کردن آن‌ها یک امتیاز بوده است.

شما اخیراً یافته‌های تحلیل ۲٬۸۴۵ بزرگسال - بین ۲۲ تا ۷۷ سال - را در ۲۰ سال گذشته منتشر کرده‌اید. در این کار دریافتید که گویا افراد با افزایش سن کمتر دچار استرس می‌شوند. می‌توانید این را بیشتر توضیح دهید؟

بله، بالاخره یک خبر خوب درباره اضطراب روزانه! به‌نظر می‌رسد که کمی بهتر می‌شود. ما دریافتیم که افراد جوان‌تر نسبت به افراد مسن‌تر مواجهه بیشتری را با وقایع اضطراب‌آور گزارش می‌کنند؛ چیزهایی که مردم چالش‌برانگیز، ناراحت‌کننده یا مختل‌کننده می‌یابند.

افرادی که در دهه ۲۰ زندگی خود هستند، عوامل استرس‌زا را در حداقل ۴۰ تا ۴۵ درصد روزها گزارش می‌کنند، اما زمانی که به دهه ۷۰ می‌رسند، این آمار به ۲۰ تا ۲۵ درصد روزها کاهش می‌یابد.

نقش تجربه در مواجهه با استرس
تجربه بیشتر به افراد مسن کمک می‌کند راحت‌تر با عوامل اضطراب‌آور مواجه شوند.

به‌علاوه، ما بررسی کردیم که افراد چه مقدار پریشانی را تجربه می‌کنند؛ یا راهی که به استرس واکنش نشان می‌دهند. ما اینجا نیز همان الگو را می‌بینیم که افراد جوان در روزهای استرس‌زا پریشانی بیشتری نسبت به افراد پیرتر تجربه می‌کنند. اما در حدود ۵۵ سال، این مزیت سنی - که واکنش شما به اضطراب با گذر سن بهتر می‌شود - شروع به کاهش و توقف می‌کند.

چرا در مواجهه با اضطراب یک مزیت سنی وجود دارد؟

فکر می‌کنم سه دلیل می‌توانند دخیل باشد؛ اولی درباره نقش اجتماعی افراد است. وقتی جوان هستید، این نقش‌ها می‌توانند شامل والد‌بودن یک فرزند کوچک، شروع یک شغل یا وارد‌شدن به یک رابطه جدید باشند. نقش‌های جدید اضطراب‌آور هستند؛ همچنین تعارض نقش‌ها زمانی که هم‌زمان چند نقش دارید.

دلیل دوم می‌تواند این باشد که وقتی سنمان بیشتر می‌شود، درمی‌یابیم که چقدر از عمرمان باقی مانده است و تصمیم می‌گیریم که بیشترین استفاده را از آن داشته باشیم، پس بسیار باانگیزه می‌شویم که از آن لذت ببریم.

سومین دلیل که من بیشتر از همه به آن علاقه دارم، این است که تنها به‌لطف تجربه، فرصت‌ها و عوامل اضطراب‌آور قبلی، یاد می‌گیریم که با آن‌ها دست‌وپنجه نرم کنیم و با پیرترشدن در مواجهه با عوامل استرس‌زای روزانه تخصص پیدا می‌کنیم.

آیا این توضیح می‌دهد که چرا پژوهش‌ها می‌گویند افراد پیرتر شادتر از جوان‌ترها هستند؟

وقتی مردم مسن‌تر می‌شوند، دلایل بسیاری برای شاد‌نبودن دارند؛ دلایلی مثل کاهش سلامت فیزیکی، ازدست‌دادن دوستان، بیماربودن و زوال شناختی. این‌ها چیزهایی نیستند که انتظار داشته باشیم با افزایش شادی رابطه‌ای داشته باشند. اما بارها‌وبارها می‌بینیم که وقتی افراد مسن‌تر می‌شوند، رضایتشان از زندگی افزایش یافته است.

بااین‌وجود، نقطه‌ای وجود دارد که در آن این الگو متوقف می‌شود. فکر می‌کنم در سن‌های بیشتر - دهه‌های ۸۰ و ۹۰ - شاهد زمانی هستیم که چیزها واقعاً دشوار می‌شوند و کاهشی در رضایت از زندگی به‌وجود می‌آید.

عدم قطعیت های اقتصادی و سیاسی و اضطراب
عدم قطعیت‌های بیرونی می‌توانند روند بهبود واکنش به اضطراب با گذر سن را مختل کنند. در بحران مالی سال ۲۰۰۸ افراد میانسال متحمل بیشترین اضطراب شدند؛ زیرا آن‌ها هم نقش اجتماعی والد را داشتند، هم باید از والدین خود حمایت می‌کردند.

چگونه چیزهایی مانند عدم قطعیت اقتصادی و سیاسی در پس‌زمینه زندگی اضطراب روزانه ما را تحت تأثیر قرار می‌دهند؟

ما توانستیم آثار رکود ۲۰۰۸ و دوره پس از آن را مطالعه کنیم. با نگاه به داده‌های ما، کاملاً واضح است که در مقایسه با ۱۹۹۵، بزرگسالان در ۲۰۱۰ زندگی روزانه پراضطراب‌تری داشتند و پریشانی آن‌ها در آن تجربیات بیشتر بود.

فرضیه ما این است که این تغییرات تاریخی مانند رکود و استفاده از تکنولوژی که تعاملات اجتماعی را دگرگون کرده است، منعکس می‌کند. از این می‌توانیم حدس بزنیم که رکود اقتصادی و دیگر تغییرات چگونه می‌توانند ما را تحت تأثیر قرار دهند. در کارهای آینده امیدواریم که بتوانیم ببینیم پندمیک چه کاری کرده است؛ برای مثال، در این دوره این امکان وجود دارد که شاهد مزیت سنی زیادی نباشیم.

اما چیزی که واقعاً ما را در تحلیل رکود ۲۰۰۸ غافلگیر کرد، این بود که به‌نظر می‌رسد این تفاوت در اضطراب در افراد میانسال تجمع یافته بود. من فکر می‌کردم افراد جوانی که تازه شغل خود را آغاز کرده‌اند و بزرگسالان بازنشسته وضع بدتری داشته باشند. اما نه، این بزرگسالان در میانه دهه ۴۰ تا میانه دهه ۶۰ بود که سطوح بالاتری از پریشانی روانشناختی را گزارش کردند. فکر می‌کنم این به نقش اجتماعی یک میانسال ربط دارد. آن‌ها نگران فرزندان و همچنین والدین خود هستند.

به‌عنوان یک توصیه عملی، آیا باید سعی داشته باشیم که تمام عوامل اضطراب‌آور را از زندگی روزمره خود حذف کنیم؟

موضوعی درباره داشتن مقداری استرس روزانه وجود دارد که درواقع می‌تواند خوب باشد. افرادی که گزارش می‌کنند در زندگی خود هیچ اضطرابی ندارند، از نظر ما افرادی خوش‌شانس و شاد هستند. اما آن‌ها چیزهای مثبت کمتری را نیز در زندگی خود گزارش می‌کنند. آن‌ها افراد کمتری در زندگی خود داشته و در تست‌های شناختی عملکرد بدتری دارند.

این واکنش‌پذیری در برابر اضطراب است - چگونگی واکنش شما به آن - که واقعاً برای سلامت و تندرستی شما اهمیت دارد. برای مثال، این نه تعداد عوامل استرس‌زا، بلکه واکنش‌های احساسی شما به آن است که می‌تواند باعث بیماری‌های قلبی-عروقی، افزایش التهاب و مرگ زود شود.

اضطراب روزمره
این نوع واکنش ما به عوامل اضطراب‌آور، نه تعداد آن‌ها، بلکه واکنش‌های احساسی به آن است که در سلامت روانی و فیزیکی ما تعیین‌کننده خواهد بود.

برای مدیریت واکنش‌های خود باید چه کنیم؟

چیزهایی هستند که افراد می‌توانند انفرادی انجام دهند؛ مانند خوب‌خوردن و خواب کافی در شب. اما ما باید به یاد داشته باشیم که همه نمی‌توانند این کارها را انجام دهند. این فقط یک تصمیم شخصی نیست.

ما دریافتیم که گروه‌های اقلیت - نژادی، قومی و جنسی - واکنش‌پذیری اضطرابی بالاتری دارند. آن‌ها همیشه منابع کافی برای مواجهه با عوامل استرس‌زای روزانه را به‌تنهایی در اختیار ندارند.

برای نمونه، وقتی بدن شما اضطراب را تجربه می‌کند، تمایل دارد تا انرژی را به تحرک تبدیل کند. پس اگر بلند شوید و راه بروید، بهترین راه برای پایان‌دادن به این واکنش احساسی را انتخاب کرده‌اید. اما بسیاری از افراد نمی‌توانند در وسط روز کاری خود بلند شوند و قدم بزنند.

ما باید شروع به صحبت درباره چگونگی فراهم‌کردن این منابع کنیم تا افراد قدرت مراقبت از خود را پیدا کنند.

دیدگاه‌ها و نظرات خود را بنویسید
مطالب پیشنهادی