ثبت بازخورد

لطفا میزان رضایت خود را از دیجیاتو انتخاب کنید.

واقعا راضی‌ام
اصلا راضی نیستم
چطور میتوانیم تجربه بهتری برای شما بسازیم؟

نظر شما با موفقیت ثبت شد.

از اینکه ما را در توسعه بهتر و هدفمند‌تر دیجیاتو همراهی می‌کنید
از شما سپاسگزاریم.

فناوری ایران

سعید رحمانی: اکثر استارتاپ‌ها مستقل هستند؛ اگر این واقعیت روزی تغییر کند هم آن را می‌گویم

سعید رحمانی، مؤسس سرآوا، در یک ویدیوی ۳۰ دقیقه توضیح داد که اکثریت استارتاپ‌های ایرانی هنوز مستقل و تحت کنترل خود کارآفرین‌ها هستند.

امیر مستکین
نوشته شده توسط امیر مستکین | ۱۱ اسفند ۱۴۰۱ | ۲۱:۲۶

«اقتصاد دیجیتال ایران و اکثریت شرکت‌های استارتاپی که توسط مؤسسین آن‌ها شکل گرفته‌اند -تأکید می‌کنم اکثریت، نه همه- هنوز مستقل هستند و تحت کنترل خود کارآفرین‌ها. اگر این واقعیت نداشت، آن را بیان نمی‌کردم. اگر این واقعیت روزی تغییر کند هم آن را خواهیم گفت.»

شاید این مهم‌ترین نکته‌ای باشد که «سعید رحمانی»، مؤسس سرآوا در یک ویدیوی ۳۰ دقیقه‌ای که امروز منتشر کرد، بیان می‌کند. دلیل انتشار ویدیو؟ خودش می‌گوید: «امید به ساختن، تهدید‌ و تهمت، بی‌عدالتی‌ و مبارزه با سرطان تنها بخشی از تجربه من از یک دهه کارآفرین مستقل بودن در ایران است. سکوت‌ام را می‌شکنم تا یک روایت واقعی را با شما در میان بگذارم.»

اگر با عبارت «اکوسیستم استارتاپی» و فضای آن آشنا باشید، حتماً نام سعید رحمانی و احتمالاً روایت‌های متفاوتی درباره او را شنیده‌اید. فارغ از اینکه کدام روایت و قضاوت صحیح است، تقریباً همه بر این اصل توافق دارند که او به دوره گذار استارتاپ‌هایی که نمی‌دانستند چگونه باید بزرگ شوند و هزاران نفر را مستقیم استخدام کنند یا چگونه باید میلیون‌ها کاربر را مدیریت کرد، کمک کرد.

در سال‌های اخیر، مستقل یا وابسته‌بودن اجزای کلیدی اکوسیستم استارتاپی و شرکت‌های بزرگ فناوری -مخصوصاً نمونه‌های کاربرمحور- محل سؤال بوده است؛ اما در طبقه کسانی که خود به‌نوعی با این اکوسیستم در ارتباط بودند. بااین‌حال، در جریان اتفاقات شش ماه اخیر در کشور، این پرسش مهم به جامعه میلیونی کاربران نیز تزریق شد و یک اتفاق مهم افتاد: همه متهم شدند.

حال سعید رحمانی که ابتدای دهه ۹۰ شمسی و پس از مخالفت شرکت «نسپرز» (Naspers) برای سرمایه‌گذاری در ایران، از این شرکت استعفا کرد، به ایران آمد و سرآوا را تأسیس نمود، با انتشار یک ویدیوی ۳۰ دقیقه‌ای تأکید می‌کند که بخش زیادی از استارتاپ‌های ایرانی مستقل هستند و بسیاری از گزارش‌هایی که درباره آن‌ها منتشر شده است را دروغ می‌خواند. او البته در توضیحات خود تأکید ویژه‌ای بر «حریم خصوصی کاربران» در این پلتفرم‌ها می‌کند و این موضوع را یکی از مسئولیت‌ها اصلی شرکت‌های این حوزه می‌داند. می‌توانید این ویدیو را تماشا کنید یا در ادامه نکات مهم آن را بخوانید.

تماشای ویدیو در یوتوب


روایتی از آغاز «سال‌های طلایی»

رحمانی با روایتی از شکل‌گیری کسب‌وکارهای اقتصاد دیجیتال در کشورهای مختلف جهان تأکید می‌کند آنچه در ایران اتفاق افتاد، موضوع متفاوتی نبود: «این‌ها توسط بخش خصوصی شکل گرفت؛ با کم‌ترین امکانات. حمید و سعید [محمدی] زمانی که دیجی‌کالا را راه‌انداختند، یکی‌شان ماشین‌ خود را فروخت و دیگری مبلغی را که می‌خواست صرف مراسم عروسی‌اش کند، برای هزینه‌های دیجی‌کالا داد.»

به گفته سعید رحمانی، در «سال‌های طلایی» که این شرکت‌ها از مرحله شکل‌گیری به مرحله رشد رسیده بودند، خصولتی‌ها فکر می‌کردند می‌توانند خودشان پلتفرم‌های مشابهی بسازند، اما سعی آن‌ها با شکست مواجه می‌شد.

رحمانی با مقایسه دیجی‌کالا و ترندیول (یک فروشگاه اینترنتی در ترکیه) می‌گوید در سال ۱۳۹۱، از فروشگاه ترکیه‌ای بازدید کرده بود. به گفته او، این فروشگاه آن زمان در یک اتاق مدیریت می‌شد و دیجی‌کالا بزرگ‌تر از ترندیول بود: «اخیراً ترندیول ۱۶.۵ میلیارد دلار ارزش‌گذاری شده است، در صورتی که در سال‌های ۹۱ و ۹۲ از دیجی‌کالا کوچک‌تر بود.»

او می‌گوید در سال ۹۶ پیش‌بینی می‌کردند که دیجی‌کالا تا سال ۹۸ یونیکورنی با ارزش یک میلیارد دلاری می‌شود، اما زمانی که گزارشی مبنی بر ارزش ۵۰۰ میلیون دلاری این شرکت منتشر شد، باعث تعجب و نگرانی عده‌ای شده بود. او در این ویدیو رسماً اعلام می‌کند که علت عدم ورود دیجی‌کالا به بورس، سهام‌داری سرآوا و IIIC در این شرکت بوده است. 

«می‌گفتند این‌ها وب‌سایت هستند؛ بچه‌بازی است!»

مؤسس سرآوا روایت خود از اوایل دهه ۹۰ را این‌گونه توضیح می‌دهد که در آن زمان بیشتر شرکت‌های حوزه نوآوری ایران بسیار کوچک و در حد ۱۵ نفر بودند و از طرفی نه در داخل و نه از خارج، هیچ‌کس هیچ علاقه‌ای نداشت روی کارآفرین‌های ایرانی سرمایه‌گذاری کند: «می‌گفتند «این‌ها وب‌سایت هستند؛ بچه‌بازی است!» اصلاً کسی در ایران روی آدم‌ها سرمایه‌گذاری نکرده بود. همه روی صنعت، کارخانه، ملک و طلا و اساساً چیزهای زودبازده سرمایه‌گذاری می‌کردند.»

سعید رحمانی می‌گوید اگرچه زیر رادار همه بودند، اما هیچ‌کس اهمیتی به این سرمایه‌گذاری‌ها نمی‌داد. به گفته او، اولین‌باری که توجه‌ها به‌سوی شرکت‌های اینترنتی ایران جلب شد، زمانی بود «اکونومیست» ارزش تخمینی دیجی‌کالا را ۱۵۰ میلیون دلار اعلام کرد. رحمانی می‌گوید:

«این ارزش‌گذاری باعث یک شورش در فضای مجازی شد که نتیجه خودناباوری بود. آن‌قدر این موضوع سروصدا کرد که اکونومیست با دیجی‌کالا تماس گرفت و گفت ما می‌خواهیم این قسمت از گزارش را حذف کنیم، چون به‌نظر می‌رسد یک مشکلی وجود دارد. با امضای NDA، ما اطلاعات و صورت‌های مالی چند سال اخیر دیجی‌کالا را به اکونومیست دادیم. پس از آنکه بررسی کردند، گفتند ارزش دیجی‌کالا ۱۵۰ میلیون دلار نیست، حدود ۲۰۰ میلیون دلار است. ما از اکونومیست خواستیم ارزش تخمینی خودشان را تغییر ندهند و بالاتر نبرند، اما حذف هم نکنند.»

توضیح: می‌توانید چکیده گزارش اکونومیست درباره دیجی‌کالا و کافه بازار را که تیرماه ۱۳۹۳ در دیجیاتو منتشر شد، اینجا مطالعه کنید. از سوی دیگر «محسن ملایری»، از فعالین قدیمی اکوسیستم استارتاپی، در یادداشتی برای دیجیاتو در تیرماه ۱۳۹۳، از عدد ارزش‌گذاری ۱۵۰ میلیون دلاری دیجی‌کالا دفاع کرده بود. این یادداشت را اینجا بخوانید

به روایت مؤسس سرآوا، «آغاز فشارها» و «بالاترین فشارها» از سال ۱۳۹۵ شروع می‌شود. به گفته او، جذب سرمایه‌خارجی برای دیجی‌کالا و کافه بازار اواخر سال ۱۳۹۴ محقق و در سال ۱۳۹۵ رسانه‌ای شد. او می‌گوید علی‌رغم این فشارها، برخورد دولت و حاکمیت این‌طور بود که «این کاری که شما کردید که کاری نداشت. ما خودمان پول وسط می‌ریزیم، خرج می‌کنیم، برندهای متقابل این‌ها را درست می‌کنیم و در طول زمان پلتفرم‌های شما را از بین می‌بریم

سعید رحمانی توضیح می‌دهد: «این درحالی بود که در سال ۱۳۹۳، رقبای خارجی هم وارد ایران شده بودند. شرکت‌هایی توسط تیم‌های خارجی مقابل دیجی‌کالا شکل گرفته بودند و فعالیت خود را بالا می‌بردند. درواقع هم یک رقابت از خارج در ایران شکل گرفته بود و هم یک رقابت از سوی شرکت‌های خصولتی و دولتی که منجر به شکل‌گیری شرکت‌هایی مثل بایا و روبیکا و… شد؛ حتی چندین پیام‌رسان. واقعیت این است که هیچ‌کدام نتوانستند کاری را انجام دهند که کارآفرینان ایرانی انجام داده بودند. بنیان‌گذارانی که با عشق و فدا‌کردن زندگی‌شان استارتاپ‌ها را ایجاد می‌کنند، یک تفاوت اصلی دارند با کاری که در دولت‌ها یا شرکت‌های وابسته انجام می‌شود.»

«چطور در ایران اقتصاد دیجیتال توسط کارآفرینان و شرکت‌های مستقل شکل گرفت؟»

مؤسس سرآوا با طرح این پرسش می‌گوید تجربه شکل‌گیری این شرکت‌ها در ایران دقیقاً همان چیزی است که در آمریکا، اروپا، خاورمیانه و هند یا چین تجربه شده است: «در سال ۹۰ وقتی با Naspers می‌خواستیم در ایران سرمایه‌گذاری کنیم و سپس من از این شرکت جدا شدم، یک نکته مهم را می‌دانستم: خیلی از این شرکت‌ها از کوچک‌ترین جاها توسط کارآفرینان تأسیس شده‌اند.»

او البته تأکید می‌کند در بسیاری از کشورها، زمانی که این استارتاپ‌های کوچک تبدیل به شرکت‌هایی بزرگ می‌شوند، تحت فشار قرار می‌گیرند؛ فیلتر‌شدن تلگرام در روسیه و همین‌طور اتفاقات و فشارهایی که روی جک ما در سال‌های اخیر توسط چین اعمال شد، مثال‌هایی هستند که رحمانی برای این موضوع مطرح می‌کند. او در همین رابطه توضیح می‌دهد:

«این‌ها بخشی از واقعیت در اقتصاد دیجیتال است که وقتی به یک سطح خاصی می‌رسید، این نگرانی‌ها و فشارها ایجاد می‌شود. اقتصاد دیجیتال با سایر اقتصادها متفاوت است. اگر این تفاوت را درک نکنیم، نمی‌توانیم به این پرسش جواب درستی دهیم که چرا من معتقد هستم «هنوز اقتصاد دیجیتال ایران و اکثریت شرکت‌های استارتاپی که توسط مؤسسین آن‌ها شکل گرفته‌اند -تأکید می‌کنم اکثریت، نه همه- هنوز مستقل هستند و تحت کنترل خود کارآفرین‌ها. اگر این واقعیت نداشت، آن را بیان نمی‌کردم. اگر این واقعیت روزی تغییر کند هم آن را خواهیم گفت.»

سعید رحمانی توضیح می‌دهد که شرایط کنونی شرکت‌های حوزه اقتصاد دیجیتال همین است و نباید آن‌ها را پس زد: «اینکه ما این شرکت‌ها را از خودمان پس بزنیم و بگوییم این‌ها تحت کنترل هستند، این‌ها داده‌ها را به حاکمیت می‌دهند یا از داده‌های مردم سوءاستفاده می‌کنند، اشتباه است.»

«حفظ اطلاعات و حریم خصوصی کاربران مسئولیت شرکت‌هاست»

مؤسس سرآوا با همین مقدمه یک بحث بسیار مهم دیگر را باز می‌کند: نیاز به تلاش شرکت‌ها برای حفظ حریم خصوصی کاربران.

او اعلام می‌کند که در ایران در این رابطه قانون وجود دارد و هر شخصی که اراده می‌کند نباید به این داده‌ها دسترسی داشته باشد و چنین درخواست‌هایی باید از قواعد، قوانین و مقررات کشور پیروی کنند:

«حفظ حریم خصوصی و اطلاعات کاربران فقط مربوط به بحث سازمان‌های امنیتی نیست. این یک مسئولیت داخلی برای شرکت‌هاست. مؤسسین و فرهنگ سازمانی شرکت‌ها، تأثیر زیادی روی این موضوع دارند. این یک مسئولیت اجتماعی است که وجود دارد و فقط هم مربوط به دولت‌ها و قوانین نیست. به خود شرکت‌ها هم برمی‌گردد. باید از مؤسسین شرکت‌های استارتاپی بخواهیم که به حفظ حریم خصوصی و اطلاعات کاربران پایبند باشند؛ اینکه چطور باید از آن استفاده کنند و چطور نباید استفاده کنند. این قوانین در همه دنیا درحال شکل‌گیری است.»

او اشاره می‌کند برای تحقق این ایده و حفظ حریم خصوصی، پلتفرم‌ها باید استقلال خود را حفظ کنند: «داده‌های مردم باید به نفع خود مردم استفاده شود، نه اینکه از آن‌ها سوءاستفاده گردد. این تعهدی است که از شرکت‌ها انتظار داریم.»

سعید رحمانی، مؤسس سرآوا، در پایان ویدیوی ۳۰ دقیقه‌ای خود از فعالین اکوسیستم استارتاپی ایران می‌خواهد از یکدیگر حمایت کنند: «این حمایت و پشت هم بودن تنها راهی است که می‌توانیم این بخش مستقل را مستقل نگه داریم.»

دیدگاه‌ها و نظرات خود را بنویسید
مطالب پیشنهادی